قاضی و غاز

يك روز مردي فقير از سر ناچاري تصميم گرفت تا غازي كه در خانه داشت را بردارد و بفروشد
مرد غاز را برداشت و بيرون شد كه ناگهان از در نيمه باز همسايه مرد غريبه اي را ديد كه
در حال لهو و لعب با زن همسايه است، مرد با خود انديشيد و فكري كرد سپس ناگهان وارد خانه همسايه شد
و با خشم رو به مرد كرد و گفت "اهاي با زن نامحرم و غريبه به چه كاري مشغولي؟
ميخواهي تا فرياد براورم تا حكم شرع را شارع بر تو جاري كند."
مرد غريبه به دامن مرد افتاد و با عجز و ناله از او خواست تا از او در گذرد ... مرد فقير دستي به ريش كشيد و گفت
تنها در صورتي از تو خواهم گذشت كه غاز من را به 20 سكه بخري.
مرد دست در جيب كرد و بيست سكه داد مرد فقير گفت حالا در صورتي داد نمي زنم كه غاز را به من 1 سكه بفروشي،
مرد نگون بخت هم قبول كرد و اينكار انقدر ادامه پيدا كرد كه مرد فقير تمامي سكه هاي انفرد را گرفت
و همراه با غاز به خانه برگشت.
 وقتي ماجرا را با خوشحالي براي همسرش بازگو كرد همسرش به او گفت كه بهترست به نزد حاكم شرع رفته
و داستان را براي او تعريف كند و از وي بپرسد كه آيا اين پول حرام است يا حلال؟
مرد نيز به گفته همسر وفا كرد و به در خانه حاكم شرع رفت و در زد و چون شارع در را باز كرد گفت
"يا قاضي القضات ما غازي داشتيم در خانه...." كه شارع حرف او را قطع كرد و گفت "تو ما دیوانه کردی با ان غازت" !!!!!.

امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه

استاد سختگیر فیزیک اولین دانشجو را برای پرسش فرا میخواند و سئوال را مطرح میکند
شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند
و ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار میکنید؟
دانشجوی بی تجربه فورا ً جواب میدهد من پنجره کوپه را پائین میکشم تا باد بوزد
اکنون پروفسور میتواند سئوال اصلی را بدین ترتیب مطرح کند
حال که شما پنجره کوپه را باز کرده اید، در جریان هوای اطراف قطار اختلال حاصل میشود
و لازم است موارد زیر را محاسبه کنید
محاسبه مقاومت جدید هوا در مقابل قطار؟
تغییر اصطکاک بین چرخها و ریل؟
آیا در اثر باز کردن پنجره، سرعت قطار کم میشود و اگر آری، به چه اندازه؟
حسب المعمول دهان دانشجو باز مانده بود و قادر به حل این مسئله نبود
و سرافکنده جلسه امتحان را ترک کرد همین بلا سر بیست دانشجوی بعدی هم آمد
که همگی در امتحان شفاهی فیزیک مردود شدند پروفسور آخرین دانشجو را برای امتحان فرا میخواند
و طبق معمول سئوال اولی را میپرسد شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند
و ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار میکنید؟
این دانشجوی خبره میگوید؛ من کتم را در میارم
پروفسور اضافه میکند که هوا بیش از اینها گرمه
دانشجو میگه خوب ژاکتم را هم در میارم
هوای کوپه مثل حمام سونا داغه
دانشجو میگه اصلا ً لخت مادر زاد میشم
پروفسور گوشزد میکند که دو آفریقائی نکره و نانجیب در کوپه هستند و منتظرند تا شما لخت شی
دانشجو به آرامی میگوید میدانید آقای پروفسور، این دهمین بار است که من در امتحان شفاهی فیزیک شرکت میکنم
و اگرقطار مملو از آفریقائیهای شهوتران باشد، من آن پنجره لامصب را باز نمیکنم.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: علی ׀ تاریخ: دو شنبه 30 مرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

CopyRight| 2009 , aftabpnu.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com